Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-18@20:53:47 GMT

وقتی در برزخ ناآگاهی، عقلانیت ربوده شود!!!

تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۱۶۱۴۴

وقتی در برزخ ناآگاهی، عقلانیت ربوده شود!!!

سرهنگ ثریا قصه مجاهدین خلق، همان گروهکی است که در سال 1344 توسط روشنفکران جوان مسلمان با هدف سرنگونی رژیم پهلوی و برتری جامعه زحمتکش کارگر و مستضعفان بر نظامات طبقاتی استثماری تاسیس شد اما خیلی زود با حذف برخی صاحب نظرانش، تغییر ایدئولوژی داد و رسالتش را از حمایت خلق به سمت تصفیه حساب با خلق تغییر داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این تغییر ایدئولوژی، لاجرم نیاز بود تا عقلانیت نیز به عنوان مهمترین ابزار بشری از اعضایی که در راه اعتقاداتشان دل گروه گروهک داده بودند، گرفته شود و آنها به موجودات ماشینی فرمانبر که اجازه هیچ گونه ابراز وجودی ندارند، تبدیل شوند. خودسوزی دسته جمعی، طلاق سازمانی، عملیات جاری، بی هویتی، سرکوب عاطفه، بردگی جنسی، عقیم سازی و ... گوشه هایی از برنامه هایی بودند که برای هدایت اعضای این فرقه به سمت اطاعت کورکورانه اجرایی شدند.

لیلی عاج در اولین ساخته خود تلاش دارد از دل یک روایت مستندگونه از این گروهک، زوایای از یغمای عقلانیت را کالبدشکافی کند.

فیلم در یک فضای غریب در بیابان دیاله عراق همان منطقه‌ای که تا چند سال پیش مقر اصلی گروهک مجاهدین خلق  دراردوگاه اشرف بود ، می‌گذرد. مرکزیت اصلی داستان، قصه خانواده هایی است که در این بیابان در انتظار گوشه چشمی از فرزندانشان هستند. خانواده‌هایی که از درون رنج دوری و فراغ از فرزند، همسر یا پدر و مادرشان آنها را از پای درآورده و از بیرون رنج کسر شان و سرافکندگی که به واسطه اعتقادات کجروانه آنها در بین مردم دارند.

آنها پشت دیوارهای اردوگاه اشرف در برزخ دیاله آمده‌اند تا اجازه دیدار بیابند. شاید مرهمی برای رنجشان پیدا کنند. پادزهری برای همه فشارهایی که سالها از درون و بیرون بر زندگی شان تحمیل شد و درمانی برای آن نداشته اند. غافل از آنکه آنهایی که انتظارشان را می‌کشند نه قدرت ابراز وجود دارند و نه امکانش را. آنها در حصار فکری جمود و تحجرگرای تصمیم گیرندگان اردوگاه، عقلانیت از کف داده و چون رباتی حلقه به گوش، آموزش فرمانبری می بینند.

این را لیلی عاج از اولین سکانس فیلم، که کودکان مادران عضو گروهک مجادهین خلق در قرارگاه اشرف، جدا می شوند و با کامیون به کشورهای دیگر فرستاده می شوند تا عشق و احساس به خانواده را از آنها بگیرند، به خوبی نشان می دهد. بعد از آن داستان را  به سمت مادران همان مادرانی و پدرانی می برد که هنوز دلبسته فرزندانشان هستند و راه طولانی ایران تا عراق را پیموده‌‌اند تا فقط یک لحظه فرزند بینند.

عاج با تعریف این روایت تلخ که بر گستره فیلم چنبره زده و روایت بر پایه آن شکل می گیرد، تلاش دارد  زندگی زیر سایه یک ایدئولوژی غیرعقلانی را نمایان کند. ایدئولوژی‌ای که با ایجاد فضای وحشت، بی اعتمادی و ... اصلی‌ترین نیاز زندگی یعنی عاطفه را از اعضایش می گیرد و آنها را به ماشینی برای اجابت خواسته ها تبدیل می کند. به همین دلیل هم هست که سرهنگ ثریا در یک فضای مینی‌مال و خالی از هرگونه حماسه ای تعریف می‌شود چون او نه دنبال قهرمان می گردد و نه نتیجه و پایان. عاج در این فیلم فقط می خواهد در گوشه ای بنشیند و واقعیت‌ها را روایت کند.

سرهنگ ثریا، فارغ از همه ایرادات فنی و روایی که در جای خود نیاز به بحث و بررسی دارد، بی‌شک هم قابلیت تامل دارد و هم تدبر. تامل برای قشر هیجانی جامعه که هنوز هم شعارهای جذاب و به اصطلاح روشنفکرانه این گروهک، آنها را به سمت خود می کشاند  و در برزخ ناآگاهی، عقلانیت را از آنها می ربایند و چون رباتی به هر سمت و سو هدایت می کنند.

و تدبر برای مسئولان کشور که گرچه در عمل تلاش‌های موفقی برای مقابله با این گروهک و امثالهم داشته اند اما از قدرت سینما و تصویر آنگونه که باید در معرفی آنها، برنامه‌ها و رفتارشان به عموم مردم غافل مانده‌اند.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: سرهنگ ثریا جام جم لیلی عاج علی رحیمی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۶۱۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«ناآگاهی» بزرگ‌ترین تهدید سلامت روان

شبنم کوهی روانشناس و عضو انجمن روان‌شناسی ایران در گفت‌وگو با  خبرنگار گروه سلامت خبرگزاری علم و فناوری آنا با بیان اینکه «ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان خانواده‌هاست، گفت: اصلاً معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم.

وی افزود: متاسفانه فکر نمی کنیم که برای ورود به جامعه و گذراندن هر کدام از مراحل زندگی  نیاز به آموزش داریم اما  ازدواج می کنیم. بدون آموزش،  بچه‌دار می‌شویم و بدون اینکه بدانیم در هر مرحله از رشد کودک ما چه تأثیری داریم. برای مثال مادر یا پدر کودک 5 ساله را دعوا می کنند در صورتی که اصلا نمی دانند کودک تا سن 6 سالگی قدرت تفکر منطقی ندارد. والدین منطقی دعوا می کنند که برای مثال چرا سس را روی مبل ریختی، در صورتی که کودک چیزی نمی بیند و فقط می بیند که نزدیک ترین آدم، او را دعوا می کند. بعدها که بزرگ می شود والدین می گویند نمی دانم چرا بچه ام به یک رابطه غلط چسبیده است؟ یا چرا فرزند من مسئولیت پذیر نیست؟ این‌ها به این علت است که اصلا آگاهی نداریم که باید با فرزندمان چطور رفتار کنیم.

وی در پاسخ به این سوال که باید برای رفع این ناآگاهی چه کرد و کجا این آگاهی به دست می آید، گفت: متاسفانه این روزها از هر کسی بپرسید برای بهبود رابطه باید چه کار کنید و یا برای فرزندپروری و ... چه کار کنیم همه صاحب نظر هستند. اما مسئله اصلی این است که آموزش حتما زیر نظر متخصص باشد تا ببینیم این همدلی که می‌گویند چیست.

کوهی افزود:  برای مثال  از هر کسی بپرسید، آیا تو انسان همدلی هستی، می‌گوید نقطه ضعف من این است که خیلی مهربان هستم و همه را درک می کنم. اما زمانی که وارد بطن زندگی این فرد می شوید، متوجه می شوید که این فرد نمی داند همدلی در عمل یعنی چه. زمانی که با بچه یا همسر دعوا می کنم، همدلی یعنی چی؟ خوب گوش دادن یعنی چه و .... این روزها اگر از همه بپرسید می گویند که من از صبح تا شب به حرف های فرزندم و همسرم گوش می دهم اما اگر از همسر و فرزند پرسیده بشود، چیز دیگری می گوید.

این روانشناس خانواده گفت: ما اصلا معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و باید در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم. آدم‌ها فکر می کنند مشاوره زمانی باید انجام شود که اتفاقی برای ما پیش آمده باشد. آن زمان واجب است اما قبل از اینکه پیش بیاید هم لازم است. مشاوره در واقع حکم پیشگیری دارد. 

وی با اشاره به  اهمیت نقش مشاوره فردی افزود: با آموزش، کتاب خواندن و دوره رفتن، آموزش زیرنظر متخصص یک پیش زمینه و همزبانی با دنیای  مفاهیم روان شناسی پیدا می کنیم. حالا در اتاق درمان (در خصوص نوجوان، همسر و فرزند) یاد می گیریم این مفاهیم را چطور اجرا کنیم.

کوهی با اشاره به نقش فضای مجازی و تاثیرپذیری خانواده ها گفت: یک زمانی که فضای مجازی نبود، آدم ها از خیلی چیزها خبر نداشتند و بنابراین سطح انتخاب ها، توقعات و انتظارات مشخص بود. مثلا شخصی که در روستا زندگی می کرد با توجه به سطح روستایی که در آن زندگی می کرد، آرزوها شکل می گرفت. اما امروز می بینیم آدم ها در آن سر دنیا چه طور زندگی می کنند، چه ارزشها و اهدافی دارند و این باعث می شود که ما دچار اضطراب شویم، احساس کنیم عقب هستیم. این مسئله دامن خانواده ها را می گیرد. 

وی عنوان کرد: ما زوجهایی را در اینستاگرام می‌بینیم که مدام در مسافرت و خوشگذرانی هستند، بعد ما می بینیم که ما درگیر مشکلات متعدد از جمله اقتصادی و ... فرزند و مشکلات آنها هستیم. یا مثلا همسرم هر روز من را سورپرایز نمی کند، با گل به خانه نمی آید. این باعث می شود که احساس کنیم یک جای کار می لنگد. دلیل این احساس واهی این است که درگیر فضای مجازی شده ایم. البته به خیال خودمان همه چیز را می بینیم. چون ما عادت داریم قشنگی هایمان را قاب کنیم. 
کوهی ادامه داد: بدیهی است ما دعوای آدم های مجازی را نمی بینیم. هیچ وقت زندگی نرمال و صورت بدون آرایش آنها را نمی بینیم. در اینجا آموزش های روان شناسی خیلی مهم‌تر می شود.

 این روانشناس خانواده افزود: مهمترین کار این است که آدم ها بدانند زندگی گاهی سختی هایی دارد و قرار است در سختی ها کنار هم باشیم. البته منظورم این نیست که اگر همسرتان شما را کتک زد و خشونت خانگی داشت و خیانت کرد باید تحمل کرد.  اما یک زندگی ممکن است دعواهای بدی داشته باشد و ممکن است فرزندتان مسیری را انتخاب می کند که شما اصلا دوست نداشتید که چنین انتخابی داشته باشد و ... اما این ها مسائلی است که در هر زندگی وجوددارد و باید بدانیم که آنها را باید حل کنیم، نه اینکه تحمل کنیم، یا رها کنیم یا نه اینکه با همسر و بچه دعوا کنیم، زیرا زندگی سختی هایی دارد که باید آنها را بپذیریم و سعی در  اصلاح آن داشته باشیم و خانواده را حفظ کنیم چرا که  این خانواده با دردها زیباست و گرنه در خوشی‌ها و مسافرت ها همه هستند. زمانی که شما واقعا یک دردی را دارید و با یک نفر سختی را پشت سر گذاشتید، آن آدم ارزشمند است و آن فرد به شما حس امنیت می دهد و حس خانواده را القا می کند.

وی در رابطه با بزرگترین خطری که روابط خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، گفت:  مهمترین دلیل به هم ریختن خانواده «خشم درمان نشده» است. زمانی که به عنوان همسر و فرزند با شما دعوا می کنم (خصوصا فرزندان در دوره نوجوانی) حتی اگر مسئله کوچک باشد، تأثیری که در من می گذارد بزرگ است. این خشم است که همه چیز را از جمله صمیمیت، رابطه جنسی، تفریح، خوشگذرانی و رابطه به عنوان یک نقطه امن برای همسر و فرزند را از بین می برد و نقطه شروع خیانت و سردی عاطفی در خانواده است. جایی که همه چیز تمام می شود.

وی در پاسخ به این سئوال که برای رفع این خشم چه باید کرد، گفت: اولا باید مهارت فردی به عنوان پذیرش و جداسازی افکار داشته باشیم که این ها مهارت های حوزه آگاهی و آموزش است و باید بدانیم که «رابطه» سختی های خودش را دارد و «خشم» جزئی از رابطه است، اما باید بدانم که چطور این خشم را در خودم و ذهن و رابطه حل کنم. 

کوهی افزود: بعد از اینکه فهمیدم چطور در خودم و ذهنم مشکل را حل کنم حالا باید یاد بگیرم چطور با همسر و  فرزندم حل کنم. نحوه «درست صحبت کردن» و «گوش دادن» یک مسئله بسیار مهم و بزرگ است و تکنیک های مختلف دارد. خوب گوش کردن ویژگی های مشخص دارد. گاهی اوقات به همسر خود می گوییم مشکل کجاست؟ تا صحبت می کنم شروع به حمله می کنیم. می گوید چرا می پرسی وقتی نمی خواهی بدانی. بعد اگر بپرسید می گوید من همیشه به همسرم گوش می دهم. اول باید یاد بگیریم و  بدانیم که در موقعیت چطور از آن استفاده کنیم. نحوه درست گفت‌وگو را بدانیم. 

 این روانشناس به یکی از بحران های خانواده های ایرانی اشاره کرد و گفت: بحران خانواده های ایرانی «آرزوهای از دست رفته والدین» است که می خواهند فرزندان آنها را دنبال کنند و حتی همسرانشان با ملاک های آنها زندگی کنند. تفکر سنتی که ما داریم این است که راه یکی است و آنچه من می دانم درست است. یک مقدار باید ذهن را باز کرد و اجازه بدهیم که آدم ها مسیر فردی و شکوفایی خودشان را داشته باشند.
والدین باید استعداد فرزند را بشناسند و اجازه بدهند به جای «کنترل گری» و «تسلط روی زندگی»، اضطراب را بپذیریم و کنترل را برداریم و اجازه بدهیم خانواده با وجودی که هر کدام مسیر خود را می روند، در کنار هم باشند. 

وی افزود: همه خانواده به «تراپی» احتیاج دارند. یک پدر و مادر شاد، خانواده شاد می سازند. یعنی هم باید فردی و هم به عنوان یک پدر و مادر و زوج سالم و هم به عنوان خانواده که تربیت مناسبی برای فرزند داشته باشید تا فرزند شما بتواند آدمی شاد و خوشحال رشد کند و مسئولیت پذیر باشد. تراپی در هر جنبه فردی، زوجی و خانواده خیلی مهم است و می تواند در تمام ابعاد (درآمد خانواده، سلامت فیزیکی و روان خانواده و ازدواج و شغل و آینده فرزند) تأثیرگذار باشد. 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • دلیل دفاع آوینی از فیلم «عروس»/«مریم مقدس» بازار ترکیه را فتح کرد
  • هت‌تریک در برزخ | کهکشانی‌های فوتبال ایران و یک دهه حسرت
  • روایت جدید و تکان‌دهنده فاطمه فهیمی همسر ناصر عبداللهی از مرگ پرابهام خواننده مشهور
  • پوتین به رئیسی: پاسخ ایران، بهترین روش برای تنبیه متجاوز و جلوه‌ای از درایت و عقلانیت رهبران ایران بود
  • «ناآگاهی» بزرگ‌ترین تهدید سلامت روان
  • «ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان است
  • شنیدن رنج‌ مردم برایم عادی نشده!
  • چرا زندگی پس از زندگی هنوز پربیننده است؟
  • وقتی دیوید فینچر ۷ ساله کتاب «سینما به روایت هیچکاک» را روی میز پدرش دید
  • روایت دکتر مرندی از سال‌ها همراهی با مقام معظم رهبری ؛ ماجرای عبای سوغاتی چه بود؟